فرهنگ و معارف اسلامی شیعه
فرهنگ و معارف اسلامی شیعه

فرهنگ و معارف اسلامی شیعه

اهل بیت «ع» چه توصیه ای به شیعیان درباره اهل سنت کرده اند؟

اهل بیت «ع» چه توصیه ای به شیعیان درباره اهل سنت کرده اند؟

شیعه به معنای «پیرو» است. شیعه آن است که دقیقا جا پای امامش می گذارد و از حرکت پشت سر او ذره ای منحرف نمی شود. نه قدمی جلوتر از امام حرکت می کند و نه یک قدم عقب افتادن از او را برمی تابد. شیعه «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» نیست و خود را در همه چیز مطیع رهبرش می داند. یکی از مواردی که شیعه واقعی در آن مطابق خواست اهل بیت «ع» عمل می کند، موضوع رابطه با اهل سنت است. در این جا نمونه هایی از توصیه های اهل بیت «ع» به شیعیان درباره این موضوع را می آوریم.   

زینت ما باشید نه مایه ننگ عار!
امام صادق «ع»:
ای گروه شیعه! شمایید که به ما منسوب اید؛ برای ما زینت باشید نه مایه ی ننگ و عار. چه مانعی دارد که همانند یاران علی – رضوان الله علیه – در بین مردم باشید؟ که اگر مردی از یاران او در بین قبیله ای قرار می گرفت امام و مؤذن آنها بود و امانتدار و محافظ مال آنان. مریضان آنان را عیادت کنید و در تشییع جنازه ی آنان حاضر شوید و در مساجدشان نماز بگزارید. نگذارید در امر خیر از شما پیشی گیرند، به خدا قسم شما سزاوارتر از آنها به آن امر هستید. راوی می گوید: سپس امام – علیه السلام – رو به من که در آنان از همه جوانتر بودم کرد و فرمود: و شما ای جوانان! بپرهیزید از تکیه دادن به پشتی [بزرگان، به عیادت آنها بروید] [با عملتان] بخوانیدشان تا حدی که آنها دنباله رو شما شوند و خداوند برای شما بهتر از آنان است.
( علی بن حسن بن فضل طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص134، ح311 و بحار الأنوار، ج85، ص119.)
باعث خوشنامی اهل بیت «ع» شوید!
امام صادق «ع» خطاب به زید بن حشّام:
ای زید! با مردم [یعنی عامه و اهل تسنن] با اخلاقِ خودشان معاشرت کنید، در مساجدشان نماز بگزارید و مریضانشان را عیادت کنید و در تشیع جنازه هایشان حاضر شوید و اگر توانستید امام جماعت یا مؤذن آنها شوید این کار را بکنید که اگر شما چنین عمل کردید خواهند گفت: اینان جعفریان اند، خدا او را رحمت کند چه اصحابش را خوب تربیت کرده است و اگر این امور را ترک نمودید خواهند گفت: اینان جعفریان اند، خداوند جزایش را بدهد چه اصحابش را بد تربیت کرده است.
( شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص383 و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج8، ص430.(سند این روایت صحیح است. محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن زید الشحام)
باعث سرزنش ما نشوید
امام صادق «ع» خطاب به هشام کندی:
مبادا کارى کنید که ما را بدان سرزنش کنند، همانا فرزند بد، پدرش را به کردار او سرزنش کنند، براى کسی که به او دل داده اید [:امام خود] زینت باشید و عیب و ننگ مباشید، در میان خاندانهای آنها نماز بگزارید [به نماز جماعت عامه حاضر شوید] و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه ی آنها حاضر شوید، مبادا آنها در هیچ خیرى از شما پیشى گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارتر اید، به خدا سوگند که خداوند به چیزی که برایش محبوب تر از خبء [: نهانکاری] باشد عبادت نشده، عرض کردم خبء چیست؟ فرمود: تقیه.
(شیخ کلینی، کافی، ج2، ص219؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج16، ص219 و بحار الانوار، ج72، ص431.(محمد بن یعقوب‏ عن محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن هشام الکندی‏)
به خدا شما را گمراه نمی کنیم!
معاویة بن وهب می گوید:
به امام صادق – علیه السلام – عرض کردم: رفتار بایسته ی ما با اقوام مان و آنان که با آنها معاشرت داریم و شیعه هم نیستند چیست؟
امام – علیه السلام – فرمودند: به پیشوایان خود نگاه کنید و از آنان پیروی کنید، آن گونه که آنان رفتار می کنند شما نیز همان طور رفتار کنید، به خدا سوگند آنان به عیادت بیماران غیرشیعه شان می روند و بر جنازه هایشان حاضر می شوند و به سود و ضرر آنها [هرچه حق باشد] گواهی می دهند و امانتهای آنان را به آنها بر می گردانند.»( شیخ کلینی، کافی، ج2، ص636 ؛ علی بن حسن بن فضل طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص123؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج12، ص6.(سند این روایت صحیح است. محمد بن یعقوب‏ عن محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن معاویة بن وهب‏)
جالب اینجاست که امام – علیه السلام- در روایتی دیگر ضمن تأکید بر این مطلب، به راوی می فرمایند:
آیا می ترسید گمراهتان کنیم؟! نه به خدا هرگز شما را گمراه نمی کنیم!»( علی بن حسن بن فضل طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص123و بحار الأنوار، ج85، ص119. )
کاری کنید به مذهب شما رغبت پیدا کنند
هنگامی از امام صادق،علیه السّلام، درباره دوستی و مدارا با کسانی که قائل به افضل بودن امیرمؤمنان، علیه السّلام، بر همه مردم هستند و تولی او را در دل دارند ولى توصیف های شیعیان را درباره فضائل اهل بیت، علیهم السلام، نمی پذیرند، سؤال شد؛ حضرت فرموند:
باید در مجموع دوستشان بدارید، مگر نه این است که خداوند بهره ای از علوم و معارف دارد که رسول خدا، صلی الله علیه وآله، ندارد، و رسول خدا، صلی الله علیه وآله، نیز نزد خداوند بهره ای از علوم و مراتب معنوی دارد که ما اهل بیت، علیهم السلام، داریم، و نزد ما چیزی است که نزد شما نیست؟ و نزد شما چیزهایى هست که نزد دیگران نیست؟ خداوند تبارک و تعالى اسلام را بر هفت سهم قرار داده: بر صبر و راستى و یقین و رضا و وفا و دانش و بردبارى، سپس آن را در میان مردم تقسیم نموده، هر کس که همه این هفت سهم را داشته باشد ایمانش کامل، و طاقت و تحمل دارد، و به گروهى از مردم یک سهم داد، و گروهى را دو سهم، و عدّه اى را سه سهم، و عدّه اى را چهار سهم و عدّه اى را پنج سهم، و بعضى را شش سهم، و عدّه اى را هفت سهم، پس شما به آن کس که یک سهم از ایمان نصیب دارد تکلیف دارد تکلیف دو سهم را تحمیل نکنید، و آنکه داراى دو سهم است، بار سه سهم بر دوشش منهید، و کسى را که سه سهم دارد به چهار سهم تکلیف نکنید، و از چهار سهمى انتظار تحمّل وظیفه پنج سهمى را نداشته باشید، و بر پنج سهمى شش سهم و بر شش سهمى هفت سهم تحمیل ننمایید، که بارشان را سنگین و آنها را از دین رمیده سازید، و به جاى این کار با آنان مدارا کنید، و راه کار را بر آنان آسان نمایید…(امام در اینجا داستانی مشابه داستان روایت قبلی نقل می نمایند.)‏
بنابراین؛ شما هم بر مردم فشار نیاورید، مگر نمى دانى که فرمانروایى دولت بنى امیه به زور شمشیر و فشار و ستم بود، ولى فرمانروایى ما با مدارا و مهربانى و متانت و تقیه و معاشرت نیکو و پاکدامنى و کوشش است، پس کارى کنیدکه مردم به دین شما و مسلکى که دارید رغبت پیدا کنند.
(شیخ صدوق،خصال، ص354 و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص164.)
در صف اول نماز اهل سنت حاضر شوید!
امام صادق «ع»:
هر که با آنها (اهل سنت) در صف اوّل نماز بگذارد، گویا با رسول خدا در صف اوّل نماز خوانده است.
(شیخ صدوق، الهدایة، ص53؛ شیخ کلینی، کافی، ج3، ص380؛ شیخ صدوق، امالی، ص449؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص382؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص299-300. (سند این روایت صحیح و معتبر است. امام خمینی، الخلل فی الصلاة، ص8. محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن حماد بن عثمان‏)
با مخالفین در مسجد نماز بخوانید
اسحاق بن عمار می گوید امام صادق «ع» به من فرمودند:
ای اسحاق، آیا با مخالفین در مسجد نماز می خوانی، گفتم: آری، امام فرمودند: با آنها نماز بخوان؛ زیرا کسی که با آنها در صف اوّل نماز بخواند مانند کسی است که شمشیرش را در راه خدا آخته است.
(شیخ طوسی، تهذیب، ج3، ص277 و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص301 )
روش جذب امام حسن مجتبی «ع»
مردى از اهل شام، که تحت تأثیر تبلیغات معاویه قرار گرفته بود، به مدینه آمد و با امام حسن مجتبى(ع) برخورد کرد و تا آن جا که توانست به آن حضرت ناسزا گفت. هنگامى که ساکت شد امام رو به او کرد و پس از سلام و تبسم فرمود: «اى پیرمرد! گمان مى کنم در شهر ما غریبى و در مورد ما به اشتباه افتاده اى. هر نیاز و حاجتى که در این جا دارى ما برایت برآورده مى کنیم، از خوراک و پوشاک گرفته تا جا و مکان و غیره. تا در این شهر هستى مهمان ما باش». آن مرد وقتى چنین رفتار بزرگوارانه اى از امام مشاهده کرد، با شرمندگى گفت: گواهى مى دهم که تو شایسته امامتى و خدا آگاه است که نمایندگى اش را در کجا قرار دهد. تا این ساعت تو و پدرت نزد من از همه مبغوض تر بودید و اینک کسى از شما نزد من محبوب تر نیست»
( بحار الانوار، ج43، ص344 )
چه چیزی از جنگ با ناصبی برای اهل بیت سخت تر است؟!
عبدالاعلی می گوید: شنیدم اباعبدالله «ع» (امام صادق) می گوید: به دوش کشیدن امر ما (شیعه بودن) تنها به این نیست که آن را تصدیق بکنی و قبول بکنی. بلکه از موارد پذیرفتن امر ما این است که آن را از نااهلان مستور نگه داری. سلام مرا به آنها برسان و به آنها بگو خدا رحمت کند بنده ای را که محبت مردم (اهل سنت) را به خود جلب نماید و با آنچه آنها می دانند و آشنا هستند سخن بگوید و در مورد چیزی که قبول ندارند و نمی دانند سخن نگوید. و سپس فرمود: به خدا سوگند جنگ ناصبی با ما سخت تر از مطالبی که بعضی به ما نسبت می دهند و ما راضی نیستیم، نیست. اگر از کسی شنیدید که دارد افشاگری می کند، سراغ او بروید و او را از این کار منع کنید. اگر پذیرفت و اگر نه او را تحت فشار افرادی که حرف شنوی از آنها دارد قرار دهید. چون گاهی شخص حاجتی دارد و آن قدر دنبال آن می رود و اصرار می کند تا برآورده شود. پس حاجت مرا هم برآورده کنید همانگونه که حاجت های خود را برآورده می کنید. بنابراین اگر از شما قبول کرد وگرنه سخن وی را زیر پا دفن کنید. نگویید که می گوید و می گوید (یعنی سخن وی را تکرار نکنید). چون این به ضرر من و شما تمام می شود. به خدا سوگند اگر شما آنچه را من می گویم می گفتید، می پذیرفتم که شما اصحاب من هستید. بنگرید این ابوحنیفه اصحاب دارد. این حسن بصری هم اصحاب دارد. و من مردی از قریش هستم و فرزند رسول خدا «ص» هستم و کتاب خدا را دانستم که در آن بیان هر چیزی هست. شروع خلقت، امر آسمان، امر زمین، امر اولین و آخرین و هرآنچه بوده و خواهد بود و همه اینها مثل اینکه در برابر چشم من است و من به آن نگاه می کنم.
(کافی، جلد 2، ص 222)
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.