دانشوری و سخندانی و سیاست و اجتماع در قرنهای چهارم و پنجم در بغداد

دانشوری و سخندانی و سیاست و اجتماع در قرنهای چهارم و پنجم در بغداد

از آن جا که حکومت بنی امیه بر پایه ی فریب و نیرنگ پایه گذاری شده بود و با جنایت و ستمگری به کار خود ادامه داد، دیری نپایید و چون لقمه ای ظاهرا چرب و شیرین که درون آن زهر باشد چشیده شد، و سپس به دور پرتاب گردید، 

 
بنی عباس که با شعار: «گرفتن انتقام خون حسین» و به نام طرفداری از آل علی، در سال 132 هجری بساط امویان را در نوردیدند و به جای آن سفره ی خویش گستردند، از شیوه ی عمل آنان پیروی کردند، لیکن با عبرت گرفتن از سرانجام بنی امیه، راه تازه ای برای حکومت کردن در پیش گرفتند:

در یکصد سال نخست روزگارشان ضمن تثبیت حکومت و تحکیم قدرت، مردم را با فلسفه های وارداتی، بویژه ی فلسفه ی یونان، و مباحث کلامی انحرافی سرگرم ساختند. خلفای این دوره، بخصوص هارون و مامون، به شیوه ی حکمرانی خسروان ساسانی، به کار گرفتن عناصر با فرهنگ ایرانی، تظاهر به طرفداری از امامان شیعه و اندیشه های علمی آنان و فلسفه ی اعتزال و اختیار، توجه نشان می دادند.

با مردن الواثق در سال 233 ه. و به خلافت رسیدن برادرش متوکل، دوره ی دوم عباسیان آغاز می شود. و در این دوره شیعیان سخت مورد تعقیب و آزار و شکنجه واقع می شوند، علم و عقل مطرود می گردد، مشرب فلسفی شیعه و معتزله مورد تنفر است، عقیده ی خلق قرآن و جدل و بحث در عقاید و آراء باطل و ممنوع می شود، ودستور می دهند که تنها باید از شیوخ و محدثان سنت و جماعت در حدیث و ظاهر تقلید کرد. در این دوره اهل دانش و اندیشه از بغداد فرار می کنند. ترکان که به طمع قدرت و ثروت از ماوراءالنهر آمده بودند مسلط می شوند، و این عوامل باعث ضعف شدید دستگاه خلافت می گردد، تا اینکه سرانجام احمد پسر بویه که کرمان و اهواز و واسط را تصرف کرده بود، بغداد را هم در سال 334 به تصرف درآورد، و خلیفه ی عباسی المستکفی از او استقبال کرد و سمت امیرالامرایی و لقب معزالدوله به وی داد، و به نام او سکه زده شد. آل بویه از این تاریخ قدرت را به دست گرفتند، و با ورود آنان به بغداد که مذهب تشیع داشتند، دوره ی سوم عباسیان آغاز می گردد.

ویژگیهای این دوره که تا سال 447 ادامه دارد، به شرح زیر است:

- آل بویه خود دوستدار دانش بودند و علاوه بر ادبا و دانشمندانی که به عنوان کارگزار و قاضی و نویسنده در دستگاه آنان به سر می بردند، وزرایی مشهور چون ابن عمید، صاحب بن عباد، شاپور بن اردشیر و مهلبی خود سرامد دانشمندان و ادیبان و مشوق آنان بودند.

- آل بویه چون شیعه بودند، از آزادی فکر و حاکمیت عقل سخت طرفداری می کردند، و زمینه ی تمرکز همه ی دانشهای روز را در بغداد، و وسیله ی رشد و گسترش آنها را در جهان اسلام فراهم کردند.

- رفاه اقتصادی و آسایش اجتماعی آن دوره خود زمینه ی بسیار مناسب و مساعدی برای پیشرفت دانش و گسترش پژوهش به وجود آورد.

- نهضت فرهنگی آن دوره میوه ی رسیده ی برخورد فرهنگها در دوره ی نخست عباسی است، ولی در جهتی بر خلاف نظر موسسان به سیر خود ادامه داد.

- ظهور دائره المعارفها، تعدد در رشته های دانش، ظهور دانشگاهها در کنار مساجد، تاسیس کتابخانه های بزرگ و بسیاری دانشمندان در هر رشته ای از علوم نیز از جمله ویژگیهای این دوره است.

از لحاظ شعر و ادب نیز این دوره شکوفاترین دوران به شمار می رود، از جمله ویژگیهای ادبی این دوره:

- فراوانی شاعران در همه ی گوشه و کنارهای جهان اسلام، ظهور طبقه ی وزیران و قاضیان و امیران و دیگر مسوولان حکومتی و ثروتمندان در میان شاعران و شعر گفتن بسیاری از فقها و علما و دبیران و فلاسفه و پزشکان در موضوعهای تخصصی خود می باشد.

مشهورترین شاعران این دوره متنبی (ف 354 ه.)، همدانی (ف 357 ه.)، سری الرفاء (ف 362 ه.)، سلامی (ف 393 ه.)، شریف رضی (ف 406 ه.)، مهیار دیلمی (ف 428 ه.) و ابوالعلاء معری (ف 449 ه.) هستند.

نثر و بلاغت نیز، پا به پای شعر، پیش رفت و همان ویژگیها درباره ی آن هم صادق است. از جمله نویسندگان بزرگ و برجسته ی این دوره عبارتند از: ابن العمید (ف 360 ه.) وزیر رکن الدوله، ابوبکر خوارزمی (ف 383 ه.) از پیشوایان لغت و نسب، ابو اسحاق صابی (ف 384 ه.) کاتب انشای خلیفه و عزالدوله، صاحب بن عباد (ف 385 ه.) وزیر آل بویه و بزرگترین مشوق ادبا و شعراء و علماء، بدیع الزمان همدانی (ف 398 ه.) نویسنده ی مقامات و ثعالبی (ف 429 ه.) خاتم مترسلین.

بزرگترین فقها و دانشمندان شیعه: شیخ صدوق (ف 381 ه.)، شیخ مفید (ف 413 ه.)، سید مرتضی علم الهدی (ف 436 ه.) و شیخ طوسی (ف 460 ه.) نیز در این دوره می زیستند.

در چنین دوره ی پر بار و کم مانندی است که سید رضی، شاعر و ادیب و دانشمند بزرگ این روزگار، گزیده ای از سخنان امیرالمومنین علیه السلام را گرد آوری می کند و «نهج البلاغه» می نامد.

برای اطلاع بیشتر در این باره مراجعه کنید به منابع زیر:

جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغه العربیه، ج 2.

شوقی ضیف، تاریخ الادب العربی، ج 5.

 

 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.