قرآن و اخلاق(غیبت ، سوءظن ،تجسّس)
اقسام سوء ظن و بدگمانی!؟
غیبت چیست؟
جبران غیبت!؟
موارد جواز غیبت!؟
شنیدن غیبت.
سوره 49. حجرات آیه 12
بسم الله الرحمن الرحیم
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیراً مِّنَ الظَّنِ ّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ ّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُواْ وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ «12»
ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمان ها دوری کنید، زیرا بعضی
گمان ها گناه است. و (در کار دیگران) تجسّس نکنید و بعضی از شما دیگری را غیبت نکند،
آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلکه آن را ناپسند
می دانید و از خدا پروا کنید، همانا خداوند توبه پذیر مهربان است.
معنی لغات:
اجْتَنِبُوا : دوری کنید - کَثِیراً مِّنَ الظَّنِ ّ : از بسیاری گمان ها – إِثْمٌ : گناه - لَا تَجَسَّسُواْ : تجسس نکنید (تحقیق نکنید) - لَا یَغْتَب : نباید غیبت کند - أَن یَأْکُلَ : که بخورد – لَحْمَ : گوشت - أَخِیهِ مَیْتاً : برادر مرده اش – کَرِهْتُمُوهُ : حتما از این کار بدتان آمد – تَوَّابٌ : بسیار توبه پذیر
تفسیر نور
شان نزول
دو نفر از اصحاب رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) از رفیقشان " سلمان" غیبت کردند، زیرا او را خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرستاده بودند تا غذایی برای آنها بیاورد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلمان را سراغ "اسامة بن زید" که مسئول" بیت المال" بود فرستاد، "اسامه" گفت: الان چیزی ندارم، آن دو نفر از" اسامه" غیبت کردند و گفتند: او بخل ورزیده و در باره" سلمان" گفتند: اگر او را به سراغ چاه سمیحه (چاه پر آبى بود) بفرستیم، آب آن فروکش خواهد کرد! سپس خودشان به راه افتادند تا نزد" اسامه" بیایند، و درباره موضوع کار خود تجسس کنند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من آثار خوردن گوشت در دهان شما مى بینم، عرض کردند: ای رسول خدا ما امروز مطلقا گوشت نخورده ایم! فرمود: آری گوشت" سلمان" و" اسامه" را میخوردید. این آیه نازل شد و مسلمانان را از غیبت نهی کرد.
نکته ها:
در ادامه آیه قبل، این آیه نیز به عواملی چون سوءظن، تجسّس و غیبت، که صلح و صفا و اخوّت میان مؤمنان را به هم می زند اشاره می کند.
در قرآن، به حسن ظن سفارش شده و از گمان بد نسبت به دیگران نهی گردیده است. در سوره ی نور می خوانیم: «لولا اِذ سَمِعتُموه ظَنّ المؤمنونَ و المؤمنات باَنفسِهم خَیراً»(1) چرا در باره ی شنیده ها حسن ظن ندارید؟
همان گونه که آیه ی نهم این سوره، برای امنیّت و حفظ جان مردم، همه ی مسلمانان را مسئول مبارزه با یاغی و تجاوز گر دانست، این آیه نیز برای حفظ آبروی مردم؛ سوءظن، تجسّس و غیبت را حرام کرده است.
امروزه حقوق دانان جهان، از حقوق بشر حرف می زنند، ولی اسلام به مسائلی از قبیل تمسخر، تحقیر، تجسّس و غیبت توجّه دارد که حقوق دانان از آن غافلند.
هیچ گناهی مثل غیبت به درّندگی بی رحمانه تشبیه نشده است. آری، حتّی گرگ نسبت به هم جنس خود تعرّض نمی کند.
شاید تشبیه به خوردن گوشت برادر مرده، تنها برای غیبت باشد و شاید برای هر سه موردِ سوءظن، تجسّس و غیبت باشد.
سؤال: چرا به خاطر یک لحظه غیبت کردن، عبادات چند ساله ی انسان محو می شود؟ آیا این نوع کیفر عادلانه است؟
پاسخ: همان گونه که غیبت کننده در یک لحظه، آبروئی را که سال ها بدست آمده می ریزد، خداوند هم عباداتی را که او سال ها بدست آورده از بین می برد. بنابراین محو عبادات چندساله، یک کیفر عادلانه است.
اقسام سوء ظن و بدگمانی
سوء ظن اقسامی دارد که بعضی پسندیده و برخی ناپسند است:
1- سوءظن به خدا، چنانکه در حدیث می خوانیم: کسی که از ترس خرج و مخارج زندگی ازدواج نمیکند، در حقیقت به خدا سوء ظن دارد؛ گویا خیال می کند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولی اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. این سوءظن، مورد نهی است.
2- سوء ظن به مردم، که در این آیه از آن نهی شده است.
3- سوء ظن به خود، که مورد ستایش است. زیرا انسان نباید به خود حسن ظن داشته باشد و همه کارهای خود را بی عیب بپندارد. حضرت علی علیه السلام در بر شمردن صفات متّقین در خطبه همام می فرماید: یکی از کمالات افراد با تقوا آن است که نسبت به خودشان سوء ظن دارند.
آری، افرادی که خود را بی عیب می دانند، در حقیقت نور علم و ایمانشان کم است و با نور کم، انسان چیزی نمی بیند. اگر شما با یک چراغ قوّه وارد سالنی بزرگ شوید، جز اشیای بزرگ چیزی را نمی بینید، ولی اگر با نور قوی مانند پرژکتور وارد سالن شدید، حتّی اگر چوب کبریت یا ته سیگار در سالن باشد می توانید آن را ببینید.
افرادی که نور ایمانشان کم است، جز گناهان بزرگ چیزی به نظرشان نمی آید و لذا گاهی می گویند: ما که کسی را نکشته ایم! از دیوار خانه ای بالا نرفته ایم! و گناه را تنها این قبیل کارها می پندارند، امّا اگر نور ایمان زیاد باشد، تمام لغزش های ریز خود را نیز می بیند و به درگاه خدا ناله و استغفار می کند.
اگر کسی نسبت به خود خوش بین شد، هرگز ترقّی نمی کند. او مثل کسی است که دائماً به پشت سر خود و به راههای طی شده نگاه می کند و به آن مغرور می شود، ولی اگر به جلو نگاه کند و راههای نرفته را ببیند، خواهد دانست که نرفته ها چند برابر راههای رفته است!
توجّه به این نکته لازم است که معنای حسن ظن، سادگی، زود باوری، سطحی نگری و غفلت از توطئه ها و شیطنت ها نیست. اُمّت اسلامی هرگز نباید به خاطر حسن ظن های نابجا، دچار غفلت شده و در دام صیادان قرار گیرد.
غیبت چیست؟
غیبت آن است که انسان در غیاب شخصی چیزی بگوید که مردم از آن خبر نداشته باشند و اگر آن شخص بشنود، ناراحت شود.(2)
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: دست از سر مرده ها بردارید و بدی های آنان را بازگو نکنید، کسی که مُرد، خوبی هایش را بگویید.(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: غیبت کننده اگر توبه کند، آخرین کسی است که وارد بهشت می شود و اگر توبه نکند، اوّلین کسی است که به دوزخ برده می شود.(4)
امام رضا علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که هر کس از ریختن آبروی مسلمانان خود را حفظ کند، خداوند در قیامت لغزشهای او را نادیده می گیرد.(5)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: هر کس زن یا مردی را غیبت کند، تا چهل روز نماز و روزه اش پذیرفته نمی شود.(6)
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: در قیامت هنگامی که نامه ی اعمال انسان به دست او داده می شود، عدّه ای می گویند: چرا کارهای خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته می شود: خداوند، نه چیزی را کم و نه چیزی را فراموش می کند، بلکه کارهای خوب شما به خاطر غیبتی که کرده اید از بین رفته است. در مقابل افراد دیگری، کارهای نیک فراوانی در نامه ی عمل خود می بینند و گمان می کنند که این پرونده از آنان نیست، به آنها می گویند: به واسطه ی غیبت شدن، نیکی های کسی که شما را غیبت کرده، برای شما ثبت شده است.(7)
رسول خدا صلی الله علیه وآله در آخرین سفر خود به مکّه فرمودند: خون و مال و آبروی مسلمان، محترم است، همان گونه که این ماه ذی الحجه و این ایام حج محترم است.(8)
در روایات، نام غیبت کننده در کنار کسی آمده که دائماً شراب می خورد. «تحرم الجَنّه علی المغتاب و مُدمِن الخمر»(9) کسی که غیبت می کند و شراب می نوشد، از بهشت محروم است.
بر اساس روایات، کسی که عیوب برادر دینی خود را پی گیری (و برای دیگران نقل) کند، خداوند زشتی های او را آشکار می کند.(10)
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: یک درهم ربا، از سی و شش زنا بدتر است و بزرگ ترین ربا، معامله با آبروی مسلمان است.(11)
در حدیث می خوانیم: نشستن در مسجد به انتظار نماز جماعت، عبادت است البتّه مادامی که منجر به غیبت نشود.(12)
پیامبرصلی الله علیه وآله در آخرین خطبه خود در مدینه فرمودند: اگر کسی غیبت کند، روزه ی او باطل است.(13) یعنی از برکات و آثار معنویی که یک روزه دار برخوردار است، محروم می شود.
جبران غیبت
برای جبران غیبت هایی که در گذشته مرتکب شده ایم، اگر غیبت شونده از دنیا رفته است، باید توبه کرده و از درگاه خداوند عذرخواهی کنیم که البتّه خداوند توبه پذیر است. امّا در صورتی که او زنده و در قید حیات است، اگر به او بگوییم که ما غیبت تو را کرده ایم ناراحت می شود، به گفته بعضی مراجع تقلید(از حضرت آیهاللَّه گلپایگانی قدس سره پرسیدم: آیا لازم است به دیگران بگوییم که ما غیبت شما را کرده ایم تا ما را حلال کنند؟ فرمود: نه، زیرا او ناراحت می شود و ناراحت کردن مسلمان، خود گناه دیگری است. پس جبران غیبت، استغفار است و حلالیّت خواستن در همه جا لازم نیست.)، نباید به او گفت، بلکه باید بین خود و خداوند توبه کرد و اگر امکان دسترسی به شنوندگان غیبت است، به نحوی با ذکر خیر و تکریم آن فرد، تحقیر گذشته را جبران کنیم و اگر غیبت شونده ناراحت نمی شود از خود او حلالیّت بخواهیم.
شیخ طوسی در شرح تجرید، بر اساس حدیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: اگر غیبت شونده، غیبت را شنیده است، جبران آن به این است که نزد او برویم و عذرخواهی کرده و حلالیّت بخواهیم، امّا اگر نشینده است، باید هر گاه یادی از غیبت شونده کردیم، برای او استغفار نماییم. «انّ کفّاره الغیبه أن تستغفر لمَن اغتبتَه کلّما ذکرتَه»(15)
موارد جواز غیبت
در مواردی، غیبت کردن جایز است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1- در مقام مشورت در کارهای مهم؛ یعنی اگر شخصی درباره ی دیگری مشورت خواست، ما می توانیم عیب های آن فرد را به مشورت کننده بگوییم.
2- برای ردّ سخن و عقیده ی باطلِ اشخاصی که دارای چنین اعتقاداتی هستند، نقل سخن و عیب سخن آنها جایز است، تا مبادا مردم دنباله رو آنها شوند.
3- برای گواهی دادن نزد قاضی، باید حقیقت را گفت گرچه غیبت باشد.
4- برای اظهار مظلومیّت، بیان کردن ظلم ظالم مانعی ندارد.
5 - کسی که بدون حیا و آشکارا گناه می کند، غیبت ندارد.
6- برای ردّ ادعاهای پوچ، غیبت مانعی ندارد. کسی که می گوید: من مجتهدم، دکترم، سیّدم، و ما می دانیم که او اهل این صفات نیست، جایز است به مردم آگاهی دهیم تا فریب نخورند.
شنیدن غیبت
وظیفه شنونده، گوش ندادن به غیبت و دفاع از مؤمن است. در حدیث می خوانیم: «السّاکتُ شَریکُ القائل»(16) کسی که غیبت را بشنود و سکوت کند، شریکِ جرم گوینده است.
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: هر کس غیبتی را بشنود و آن را ردّ کند، خداوند هزار باب شرّ را در دنیا و آخرت بر او می بندد، ولی اگر ساکت بود و گوش داد، گناه گوینده نیز برای او ثبت می شود. و اگر بتواند غیبت شونده را یاری کند ولی یاری نکرد، در دو دنیا خوار و ذلیل می شود.(17)
در روایتی، غیبت کردن؛ کفر و شنیدن و راضی بودن به آن، شرک دانسته شده است.(18)
در آیه ی 36 سوره اسراء می خوانیم:
هر یک از گوش و چشم و دل انسان، در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرند، بنابراین ما حق شنیدن هر حرفی را نداریم.
پیام ها:
1- ایمان، تعهّدآور است و هر کس ایمان دارد باید از یک سری اعمال دوری نماید. «یا ایّها الّذین آمنوا اجتنبوا...» (ایمان، با سوءظن و تجسّس در کار مردم و غیبت آنان سازگار نیست.)
2- برای دوری از گناهان حتمی، باید از گناهان احتمالی اجتناب کنیم. (بنابراین از آنجایی که برخی گمان ها گناه است، باید از بسیاری گمان ها، دوری کنیم.) «اجتنبوا کثیراً... انّ بعض الظن اثم»
3- اصل بر اعتماد، کرامت و برائت انسان ها است. «انّ بعض الظن اثم»
4- برای جلوگیری از غیبت باید زمینه های غیبت را مسدود کرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیری و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهی کرده است.) «اجتنبوا کثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب»
5 - گناه، گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است، ولی در دید باطنی و ملکوتی، خباثت و تنفّرآور است. «یأکل لحم اخیه میتاً» (باطن غیبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهی این نوع تعبیر بکار نرفته است.)
6- از شیوه های تبلیغ و تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «أیحبّ احدکم...»
7- در شیوه نهی از منکر، از تعبیرات عاطفی استفاده کنیم. «لایغتب... أیحبّ احدکم ان یأکل لحم اخیه»
8 - غیبت دیگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامی که باشد. («احدکم» شامل کوچک و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و... می شود.)
9- مردم باایمان، برادر و هم خون یکدیگرند. «لحم اخیه»
10- همان گونه که مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصی که مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً»
11- اگر از بدن انسان زنده قطعه ای جدا شود، امکان پر شدن جای آن هست، ولی اگر از مرده چیزی کنده شود، جای آن همچنان خالی می ماند. غیبت، بردن آبروی مردم است و آبرو که رفت دیگر جبران نمی شود. «لحم اخیه میتاً»
12- غیبت کردن، نوعی درّندگی است. «یأکل لحم اخیه میتاً»
13- غیبت، با تقوا سازگاری ندارد. «لایغتب... واتّقوا اللَّه»
14- تقوا، انسان را به سوی توبه سوق می دهد. «واتّقوا اللَّه ان اللّه توّاب»
15- در اسلام بن بست وجود ندارد، با توبه می توان گناه گذشته را جبران کرد. «لایغتب... ان اللَّه توّاب رحیم»
16- عذرپذیری خداوند، همراه با رحمت است. «توّاب رحیم»
17- توبه پذیری خداوند، جلوه ای از رحمت اوست. «توّاب رحیم»
------------------------------
1) نور، 12.
2) وسائل، ج 8، ص 600 و 604.
3) نهج الفصاحه، جمله ی 264.
4) مستدرک، ج 9، ص 117.
5) بحار، ج 72، ص 256.
6) بحار،ج 72، ص 258.
7) بحار، ج 72، ص 259.
8) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص 62.
9) بحار،ج 72، ص 260.
10) محجّه البیضاء، ج 5، ص 252 از سنن ابی داود ج 2، ص 568.
11) بحار، ج 72، ص 222.
12) کافی، ج 2،ص 357.
13) محجّهالبیضاء،ج 5،ص 254.
14) وسائل، ج 8 ، ص 605.
15) غررالحکم.
16) وسائل، ج 8، ص 606.
17) بحار، ج 72، ص 226.