قرآن ومسائل اعتقادی" کیفر الهی، بر اساس ظلم خود ماست."

قرآن ومسائل اعتقادی

کیفر الهی، بر اساس ظلم خود ماست.

سنّت خداوند بر مهلت دادن و تأخیر کیفر است.

اجل  انسان قابل تغییر نیست.

شرح و تفسیر

سوره ۱۶: النحل - جزء ۱۴

وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ ﴿۶۱﴾

ترجمه مشکینی

و اگر خداوند مردم را به خاطر ظلم شان مؤاخذه میکرد هیچ جنبنده‏اى را بر روى این (زمین) باقی نمی ‏گذاشت، و لکن آنها را تا مدتی معین مهلت میدهد پس چون مدتشان سرآید ساعتی تأخیر نمیکنند و نمیتوانند ساعتی هم پیش بیفتند

 

معنی کلمات

وَلَوْ یُؤَاخِذُ : اگر مجازات میکرد - مَّا تَرَکَ : باقی نمی گذاشت – عَلَیْهَا : برروی زمین – دَآبَّةٍ : جنبنده ای – یُؤَخِّرُهُمْ : به آنها مهلت میدهد – مُّسَمًّى : معین - لاَ یَسْتَأْخِرُونَ : از(آن) تأخیر نمی کنند - لاَ یَسْتَقْدِمُونَ : (آن را)جلو نمی اندازند .

تفسیر نور

نکته ها

گرچه قانون کلّى خداوند، تأخیر عذاب است، امّا گاهی خداوند، ستمگران را گوشمالی میدهد تا عبرتی برای دیگران باشد، نظیر آنچه بر سر قوم لوط و نوح و ثمود آمد.

سؤال: چرا آیه میگوید؛ با گناه انسان، همه جنبنده ها نابود میشوند!؟

پاسخ: مراد از دابّة در این آیه، یا فقط انسانها هستند، نظیر آیه؛ «انّ شرّ الدّواب عنداللَّه الصمّ البکم»(20) و یا بخاطر آن است که با هلاکت نسل بشر، آنها نیز از بین میروند، زیرا آفرینش آنها برای انسان بوده است.

از امام معصوم سؤال شد که چرا بعضی مردگان، چشمشان باز است و بعضی بسته است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: چون آنها که چشمشان باز بوده فرصت بستن پیدا نکرده اند و آنها که بسته بوده فرصت بازکردن نداشته اند. «لا یستأخرون ساعة و لایستقدمون»

خطر و اثر برخی ظلم‏ ها، فراگیر است و شامل همه جنبنده ها از انسان و حیوان میشود، چنانکه میفرماید: «واتّقوا فتنة لاتصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصة» بترسید از گناهانى که آثار شوم آنها تنها دامن ستمگران را نمی گیرد.

20) انفال، 22.

 

پیامها

1- کیفر الهی، بر اساس ظلم خود ماست. «یؤاخذ اللَّه ...بظلمهم»

 2- ستم، خانمانسوز است و هستى نسل بشر را تهدید میکند. «بظلمهم ما ترک علیها من دابّة»

 3- سنّت خداوند بر مهلت دادن و تأخیر کیفر است. «یؤخرهم»

در کار خداوند، اِمهال هست، امّا اهمال نیست. کیفر الهی دیر و زود دارد، امّا سوخت و سوز ندارد.

 4- مهلت خداوند، اجل و سرآمد دارد. «یؤخرهم الى اجل مسمّى»

 5 - مهلت خداوند بر اساس لطف او و برای توبه و جبران است، پس به آن مغرور نشوید. «و لو یؤاخذ ... ما ترک علیها من دابة ولکن یؤخرهم...»

 6- رها بودن و آزاد بودن ستمگران در اعمال شان، نشانه‏ اى بر حقانیت آنها نیست. «یؤخرهم»

 7- اجل  انسان قابل تغییر نیست. «لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون»


احادیث مرتبط

امام سجاد علیه السلام :

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم ؛

گناهانى که باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

معانى الاخبار ص 270 و 271 ، ح 2

امام صادق علیه السلام:

الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْیُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِی تَهْتِکُ السُّتُورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْن‏.

گناهی که نعمت ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهی که پشیمانی مى آورد، قتل است. گناهی که گرفتاری ایجاد مى کند، ظلم است. گناهی که آبرو مى بَرد، شرابخواری است. گناهی که جلوی روزی را مى گیرد، زنا ست. گناهی که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهی که مانع استجابت دعا مى شود و زندگی را تیره و تار مى کند، نافرمانی از پدر مادر است.

علل الشرایع ج 2، ص 584 ، ح 27

رسول خدا فرمود: خدای تبارک و تعالی وقتی بخواهد قومی را باقی گذاشته یا ترقی دهد، اقتصاد و قناعت و عفاف را به آنان روزی می کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، باب خیانت را به رویشان باز کرده و کارشان را به جائی می کشاند که از خیانت و مالی که از این راه به دست می آورند، خوشحالی کنند، آنوقت است که ناگهان به عذاب خود گرفتار شان ساخته و وقتی خبردار می شوند که دیگر راه پس و پیش برایشان نمانده است، نسل مردمی که ستم کردند، بریده می شود و حمد خدای را که پروردگار عالمیان است. [277]

و نیز در کتاب مزبور است که ابن منذر از جعفر نقل کرده که گفت خداوند وحی فرستاد به داوود که: ای داوود در هر حال از من بترس، و از هر حالی بیشتر آن موقعی بترس که نعمتهایم از هر دری به سویت سرازیر می شود[278] مبادا کاری کنی که به زمینت زنم و دیگر به نظر رحمت به سویت نظر نکنم[279].

 قسمتی ازمتن ترجمه تفسیر میزان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.