قرآن کریم (آیه شماره 59 از سوره مبارکه فرقان)روزهای آفرینش عالم

آیه شماره 59  از سوره مبارکه فرقان
روزهای آفرینش

الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فىِ سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْشِ الرَّحْمَانُ فَسْئلْ بِهِ خَبِیرًا
همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است!
 1- آفرینش هستى، به تدریج صورت گرفته است. «خلق... فى ستّة ایّام»
2- خداوند هم جهان را آفرید و هم بر آن سلطه‏ى کامل دارد. «خلق... ثم استوى»
3- تدبیر هستى بر اساس رحمت الهى است. «ثم استوى على العرش الرّحمن»
4- سؤال کردن عیب نیست، ندانستن عیب است. «فاسئل به خبیرا»
5-مراجعه به کارشناس در معارف الهى لازم است. «فاسئل به خبیرا»


همان که آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید، آن گاه بر عرش [اقتدار ]قرار گرفت [او] داراى رحمت گسترده است [و اگر                                                        تحقیق در این باره را مى خواهى] از فرد آگاهى پرس و جو کن.


1 ـ خداوند، آفریدگار آسمان ها و زمین و پدیده هاى میان آنها است.

الذى خلق السمـوت و الأرض و ما بینهما


2 ـ جهان آفرینش، داراى آسمان هاى متعدد

السمـوت


3 ـ آفرینش آسمان ها و زمین در مدتى برابر شش روز

الذى خلق السمـوت و الأرض و ما بینهما فى ستّة أیّام


4 ـ آفرینش آسمان ها و زمین در شش دوره و مرحله بوده است.

الذى خلق السمـوت و الأرض و ما بینهما فى ستّة أیّام

کلمه «یوم»، در معناى مقدارى از زمان به کار مى رود (کوتاه باشد یا بلند). بنابراین مى توان گفت: «ستّة أیّام» به معناى شش دوره و مرحله است.


5 ـ سراسر گیتى در سیطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند

ثمّ استوى على العرش

«استواء» (مصدر «استوى») به معناى «استیلا» است. «عرش»; یعنى، تخت فرمانروایى. استیلا بر تخت حکومت، کنایه از سیطره کامل و اقتدار مطلق بر سراسر هستى است.


6 ـ عرش، مرکز تدبیر و فرمانروایى جهان آفرینش

ثمّ استوى على العرش


7 ـ آفرینش جهان هستى (آسمان ها، زمین و...) جلوه اى از رحمانیت خداوند

الذى خلق السمـوت و الأرض ... الرحمـن

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که «الذى خلق» مبتدا و «الرحمان» خبر آن باشد; یعنى، آن کسى که جهان را آفرید، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانیتش مى باشد.


8 ـ آفرینش جهان هستى (آسمان ها، زمین و...) جلوه اى از حیات جاویدان خداوند

الحىّ الذى لایموت ... الذى خلق السمـوت و الأرض

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که «الذى خلق» صفت براى »الحىّ» باشد.


9 ـ تنها خداى رحمان، شایسته توکل کردن است.

و توکّل على الحىّ الذى لایموت ... الرحمـن

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که «الرحمان» خبر براى مبتداى مقدر (هو) ـ که به «الحىّ» بازمى گردد ـ باشد; یعنى، تنها به خداى حى ـ که او رحمان است ـ توکل کن ....


10 ـ انسان ها، وظیفه دار سؤال کردن از افراد خبیر و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرینش جهان هستى (آسمان ها، زمین و...)

الذى خلق السمـوت ... فسئل به خبیرًا

برداشت یاد شده، مبتنى بر این مطلب است که «فا» در «فسئل به خبیراً» جواب براى شرط مقدر و تقدیر آن چنین باشد: «إن شئت تحقیق ما ذکر فسئل به خبیراً». گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمیر «به» خلق و استوا و «خبیراً» مفعول براى «فسئل» دانسته شد.


11 ـ شناخت رحمانیت خداوند، تکلیفى بر عهده همگان

الرحمـن فسئل به خبیرًا

برداشت فوق بر پایه دو نکته استوار است: 1ـ «به» متعلق به «فسئل» باشد; که در این صورت «با» در «به»، به معناى «عن» خواهد بود. 2- ضمیر «به»، به «الرحمان» بازگردد. گفتنى است پرسش کافران از رحمانیت خدا و اظهار بى اطلاعى از آن ـ که در آیه بعدى آمده است ـ مى تواند مؤید برداشت یاد شده باشد.


12 ـ لزوم رجوع به افراد خبیر و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى، همچون مبدأ و چگونگى آفرینش آسمان ها و زمین

الحىّ الذى لایموت ... الذى خلق السمـوت ... الرحمـن فسئل به خبیرًا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.