قرآن و اخلاق
راه رهایی از تمام بن بست ها، (که از جمله آن اختلافات زن و شوهر است، تقوی است.
حبّ و بغض ها نباید در قضاوت ما تأثیرگذار باشد.
در مدیریّت بحران ها و فتنه ها، دو چیز راه نجات است:
تقوی و تمسک به قرآن.
شیوه برخورد زن و مرد در زندگی.
سوره ۶۵: الطلاق - جزء ۲۸
بِسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ
فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُواْ ذَوَی عَدْلٍ مِّنکُمْ وَأَقِیمُواْ الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَ لِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً ﴿۲﴾
پس چون به پایان مدّت عدّه نزدیک شدند، یا (با رجوع به آنان) به طرز شایسته و پسندیده ای نگاهشان دارید و یا (با پرداخت مهریه و سایر حقوق) به طرز شایسته ای از آنان جدا شوید و (هنگام طلاق) دو شاهد عادل از میان خود به گواه گیرید و گواهی را برای خدا به پا دارید. هر کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، این گونه پند داده می شود و هر کس که از خدا پروا کند، خداوند برای او راه بیرون شدن و رهایی (از هر گونه مشکل) را قرار می دهد.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِ ّشَیْ ءٍ قَدْراً ﴿3﴾
و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است. همانا خداوند کار خود را محقق می سازد. همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای قرار داده است.
نکته ها:
مراد از رسیدن اجل «بلغن اجلهنّ»، رسیدن به اواخر مدّت عدّه است نه پایان آن، زیرا اگر مدّت عدّه پایان یافت، امساک و نگهداری زن حرام است.(1)
در قرآن، سی و هشت مرتبه کلمه معروف به کار رفته که پانزده مرتبه آن مربوط به خانواده و همسرداری است، یعنی شیوه برخورد زن و مرد در زندگی باید شایسته و پسندیده باشد.
گواهی دو شاهد عادل بر طلاق، منافعی دارد. از جمله: اگر مردی در ایّام عدّه از دنیا برود، همسر مطلّقه او نمی تواند ادّعایی بر ارث داشته باشد. زن پس از پایان عدّه می تواند ازدواج کند و مهم تر آن که دو شاهد عادل، به خاطر عدالت و محبوبیتی که دارند، به طور طبیعی با موعظه سعی می کنند به جای طلاق، طرفین را به آشتی ترغیب کنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «انّی لأعلم آیه لو اخذ بها الناس لکفتهم» من آیه ای را می شناسم که اگر مردم به آن عمل کنند، تمام مشکلاتشان حل می شود و سپس آیه «و من یتق اللّه یجعل له مخرجاً» را تلاوت فرمودند.(2)
در روایات می خوانیم: هنگامی که آیه 3 نازل شد، جمعی از یاران پیامبر، کار و تجارت را رها کردند و گفتند: خداوند روزی ما را ضمانت کرده است، پس به کار و تلاش نیازی نیست. پیامبرصلی الله علیه وآله آنان را احضار و توبیخ کرد و فرمود: هر کس کار و تلاش را رها کند، دعایش مستجاب نمی شود. «انّه من فعل ذلک لا یستجاب له»(3)
در قرآن، هم مهر الهی با جمله «من حیث لا یحتسب»(4) آمده است و هم قهر الهی. «فاتاهم اللّه من حیث لم یحتسبوا»(5) یعنی گاهی مهر و قهر الهی غیر منتظره و به شکلی که گمان نمی رود به انسان می رسد.
اثر تقوی فقط در آخرت نیست. امام صادق علیه السلام در مورد جمله «من حیث لا یحتسب» فرمود: این گشایش روزی، برای تقوی پیشه گان در دنیاست.(6)
پیام ها:
1- زمان بندی احکام دینی، باید به دقت مراعات شود. (هم آغاز زمان عدّه: «فطلقوهنّ لعدتهنّ» و هم پایان آن: «اذا بلغن اجلهن» ذکر شده است.)
2- کارها باید از ابتدا دارای برنامه و زمان مشخص باشند. «اجلهنّ»
3- هم ادامه زندگی باید به نحو پسندیده باشد و هم جدایی و طلاق. «امسکوهنّ بمعروف او فارقوهنّ بمعروف»
4- رفتار شایسته چه در حال صلح و آشتی و چه در حال قهر و جدایی، از حقوق همسر است. «امسکوهنّ بمعروف...»
5 - نگاه داری همسر، مقدّم بر جدایی است. ابتدا فرمود: «امسکوهنّ» و سپس «فارقوهنّ»
6- آیین همسرداری یا طلاق باید مورد پذیرش شرع و پسند عقل باشد. «بمعروف»
7- به دلیل ضعف جسمی و نارسایی، آداب و رسوم اجتماعی و تاریخی، حقوق زنان بیشتر پایمال شده و می شود. لذا بیشترین خطاب های قرآن در مورد مراعات حقوق به مردان است. «امسکوهنّ بمعروف، فارقوهنّ بمعروف»
8 - جدایی و طلاق، همراه با کرامت و به دور از هر گونه تحقیر صورت گیرد. «فارقوهنّ بمعروف»
9- شرط صحت طلاق، حضور دو شاهد عادل است. «و اشهدوا ذوی عدل منکم»
10- برای حفظ حقوق طرفین، گرفتن دو شاهد عادل، نشانه محکم کاری و دقّت است. «و اشهدوا ذوی عدل منکم»
11- کسانی که در محضر آنان طلاق جاری می شود، باید عادل باشند. «ذوی عدلٍ منکم» یعنی عدالت سرمایه آنان باشد.
12- افراد عادل نیز به تذکّر نیازمندند. «اشهدوا ذوی عدل منکم و اقیموا الشهاده للّه»
13- حبّ و بغض ها نباید در قضاوت ما تأثیرگذار باشد. «اقیموا الشهاده للّه» (مشابه این جمله، در آیه 135 نساء آمده است که می فرماید: «کونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو علی انفسکم او الوالدین والاقربین»)
14- گواهی دو شاهد عادل باید همراه با حفظ حقوق مردم و اخلاص باشد. «اقیموا الشهاده للّه» (در کلمه «اقیموا» برپاداشتن حقوق مردم و در کلمه «للّه» اخلاص در عمل نهفته است).
15- اقامه حقوق مردم، ارزشی هم وزن اقامه نماز و دین دارد. (در قرآن کلمه «اقیموا» درباره نماز، دین، شهادت و وزن مطرح شده است. «اقیموا الدین»(7)، «اقیموا الصلوه»(8)، «اقیموا الوزن»(9) و «اقیموا الشهاده»(10)
16- موعظه تنها تذکرات اخلاقی نیست، بلکه دستورات فقهی نیز نوعی موعظه است. «امسکوهنّ... فارقوهنّ... اشهدوا... ذلکم یوعظ به»
17- پند پذیری، نشانه ایمان واقعی است. «یوعظ به من کان یؤمن»
18- به جای پیمودن راه های ناشناخته سیر و سلوک، عمل به احکام الهی بهترین موعظه و راه سازندگی انسان است. «یوعظ به من کان یؤمن»
19- حل مشکلات از طریق گناه، رفتن به بیراهه است. تقوی و خدا ترسی موجب خروج انسان از مشکلات و تنگناهای زندگی است. «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»
20- راه رهایی از تمام بن بست ها، (که از جمله آن اختلافات زن و شوهر است، تقوی است. «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»
21- در مدیریّت بحران ها و فتنه ها، دو چیز راه نجات است:
الف) تقوی. «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»
ب) تمسک به قرآن. «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن»(11)
22- زن و شوهری که به ناچار با طلاق از هم جدا می شوند، اگر تقوا را مراعات کنند، مشمول لطف ویژه خداوند می شوند. «یرزقه من حیث لا یحتسب»
23- کسانی که با گناه زندگی خود را تأمین می کنند، راه دریافت روزی های پیش بینی نشده را به روی خود می بندند. «و من یتق اللّه... یرزقه من حیث لا یحتسب»
24- اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نیست. «یرزقه من حیث لایحتسب»
25- رعایت امور معنوی، در زندگی مادّی اثر گذار است. (امدادهای غیبی، در زندگی انسان نقش مؤثری دارند.) «من حیث لا یحتسب»
26- انسان متقی، خواست خود را در مسیر خواست و اراده خدا قرار می دهد و چون اراده الهی بن بست ندارد، انسان متقی نیز به بن بست نخواهد رسید. «و من یتق اللّه یجعل له مخرجاً»
27- همیشه رزق زیاد وابسته به کار زیاد نیست. «و من یتق اللّه... یرزقه» (همان گونه که همیشه مقدار و کمّیت آن مهم نیست. امام صادق علیه السلام در تفسیر «یرزقه من حیث لایحتسب» فرمود: خداوند در آنچه به او داده برکت می دهد.(12)
28- تقوی و توکل دو اهرم برای خروج از بن بست است. «و من یتق اللّه... و من یتوکل علی اللّه...»
29- برای تأمین زندگی امروز، تقوا «و من یتق اللّه... یرزقه» و برای آینده، توکل لازم است. «و من یتوکل علی اللّه فهو حسبه»
30- تقوی، مقدّم بر توکل است. «و من یتق اللّه... و من یتوکل علی اللّه»
31- بدون لطف خداوند، هیچ عامل دیگری کارآمد و کافی نیست. «فهو حسبه»
32- در اراده و خواست تمام افراد و حکومت ها، احتمال شکست و ناکارآمدی و بن بست وجود دارد. تنها امری که شکست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. «انّ اللّه بالغ امره»
33- دلیل توکل ما، قدرت بی نهایت الهی است. «و من یتوکل ... انّ اللّه بالغ امره»
34- معنای توکل ما و قدرت خداوند آن نیست که انسان به همه خواسته های خود می رسد، زیرا تمام امور هستی قانونمند است و حساب و کتاب دارد. «و من یتوکل علی اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لکل شی ءٍ قدراً»
احادیث
امام علی علیه السلام:
لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
اگر آسمان ها و زمین راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتما راه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد.
عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 416 ، ح 7068
حضرت رسول اکرم (ص):
لا یَکونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقینَ حَتّى یُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّریکِ لِشَریکِهِ فَیَعلَمَ مِن اَینَ مَطعَمُهُ وَ مِن اَینَ مَشرَبُهُ وَ مِن اَینَ مَلبَسُهُ اَ مِن حِلٍّ ذلِکَ اَم مِن حَرامٍ؛
انسان از تقواپیشگان نیست مگر آن که سخت تر از حسابرسى شریک از شریک، از خود حساب بکشد و بداند خوردنى، نوشیدنى و پوشیدنى اش از کجاست آیا از حلال است یا حرام؟ (الزهد ص 17 ، ح 37)
حضرت رسول اکرم (ص)
لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى فَإِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَکَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ.
تا زمانى که مردم، امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند. نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
تهذیب الاحکام(تحقیق خرسان) ج 6، ص 181، ح 22
امام موسی کاظم علیه السلام
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ فَقَالَ التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذَلِکَ لَهُ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذَلِکَ إِلَیْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِیهَا وَ فِی غَیْرِهَا.
از ایشان درباره کلام خدای عز و جل سوال شد که می فرمایند «و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس است» توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم، حکم اوست، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 65 ، ح 5
------------------------------
1) تفسیر المیزان.
2) تفسیر مجمع البیان.
3) تفسیر نور الثقلین.
4) طلاق، 3.
5) حشر، 2.
6) تفسیر نور الثقلین.
7) شوری، 13.
8) بقره، 43.
9) الرّحمن، 9.
10) طلاق، 2.
11) کافی، ج 2، ص 598.
12) تفسیر نور الثقلین.
منابع:
www.gharaati.ir