ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
قرآن مسائل اجتماعی
وسوسه ى شیطان - (یاد خدا و در امان ماندن از شیطان)
سوره ۷: الأعراف - جزء ۹
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾
در حقیقت کسانى که [از خدا] پروا دارند چون وسوسه اى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند (۲۰۱)
معنی لغات
اتَّقَواْ : تقوا پیشه کرده اند – مَسَّهُمْ : به آنان برسد – طَائِفٌ : وسوسه ای – تَذَکَّرُواْ : متذکرشوند – فَإِذَا : ناگهان - هُم مُّبْصِرُونَ : آنان بینا میشوند
شیطان :
شیطان از ماده «شطن» و معنای اصلی آن انحراف از حق و راه راست است. این مفهوم در مورد جن، انسان و حیوان و غیر آن تحقق پیدا میکند؛ ولی اگر به صورت مطلق به کار رود، شیطان جنی، سپس شیطان انسانی و در مرحله سوم شیطان به معنای حیوانی از آن فهمیده می شود.
به هر صورت، شیطان جنی که معنای رایج این واژه است و سوگند به گمراه کردن انسانها خورده است، مصداق کامل برای مفهوم انحراف از حق و خارج شدن از مسیر اطاعت پروردگار است. ابلیس، شیطان بزرگ و آفریده شده از آتش است که موجب اخراج حضرت آدم و حوا از بهشت گردید.[2] از امام رضا(ع) روایت شده که فرمود: «شیطان از این جهت ابلیس نامیده شد که از رحمت خدا بی نصیب گردید؛ زیرا این کلمه به معنای محروم و مأیوس از رحمت خداست».[3]
شیطان جنی و انسی
شیطان در اصل خود، مفهوم گسترده ای دارد و به معنای هر موجود سرکش و طغیانگر و موذی است. بدین جهت، در قرآن به انسانهای پست و خبیث و طغیانگر نیز کلمه شیطان اطلاق میشود:
(وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّا شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنّ )[4] در سوره ناس نیز درباره شیطان چنین میخوانیم: ( الّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنّةِ وَ النّاسِ).
البته همۀ جنیان، شیطان نیستند؛ همچنان که همه انسانها نیز شیطان میباشند. شیطان جنی، جنّی است که کافر است و اسلام نیاورده است و کارش خراب کردن و شرار ت و شیطنت است؛ همانطور که شیطان بشری، کارش اضرار و افساد و ضرر رسانیدن به دیگران است. شیطانهای جنی با شیطانهای انسانی همکاری و رفاقت دارند، و جنهای با ایمان در صدد کمک و یاری رساندن به انسانهای مسلمان هستند. با این تفاوت که شیاطین انسانی از ظاهر و بیرون در انسان وسوسه می کنند و با سخنان فریبنده خود، انسان را از راه راست بیرون می آورند و به سوی اهداف فاسد خود که نتیجه اش خسران و ندامت است، می کشانند؛ ولی شیاطین جنی از باطن و درون در انسان وسوسه می کنند و با ایجاد خاطرات پریشان و افکار بیمایه و فاسد، او را تحریک و برای انجام کارهایی بی اساس و انحرافی، دعوت و تشویق می کنند.
گاهی در میان شیاطین انسانی، افرادی پیدا می شوند که از شیاطین جنی بدترند؛ چنانکه در روایتی از پیامبر اسلام(ص) می خوانیم که به ابوذر غفاری فرمود: آیا از شر شیطان جنی و انسی به خدا پناه میبری؟ عرض کرد: آیا شیاطین انسی نیز وجود دارد؟ فرمود: بلی، آنها از شیطان جنی بدترند.[5]
تفسیر نور
کلمه ى «مس»، به معنای اصابت و برخورد کردن همراه با لمس نمودن می باشد. «طائف»، به معنی طواف کننده است، گویا وسوسه هاى شیطانی همچون طواف کنندهاى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش میکند تا راهى براى نفوذ بیابد.
شاید مراد از توجّه در این آیه، تذکّر به شنوایی و بینایی خداوند است که در پایان آیه ى قبل آمده بود، یعنی توجّه میکنند که خدا کار آنها را مى بیند و حرفشان را مى شنود و این توجّه به حضور خداوند، سبب ترک گناه مى شود. چنانکه امام صادق علیه السلام دربارهی این آیه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى آید، او به یاد خداوند مى افتد، متذکّر شده و انجام نمیدهد.
در برخی روایات، ذکر «لااله الاّ اللّه» برای دفع وسوسه هاى شیطان توصیه شده است.
وسوسه ى شیطان، گاهی از دور است، «فوسوس الیه» ، گاهی از طریق نفوذ در روح و جان، «فى صدور النّاس» ، گاهی با همنشینی، «فهو له قرین» ، گاهی هم از طریق رابطه و تماس. «مسّهم»
1- شیطان، سراغ انسانهاى با تقوا و مؤمن هم میرود. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم»
2- شیطان ها برای انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. «طائف»
(وسوسه هاى نفسانی و شیطانی، مثل میکرب همه جا وجود دارند و دنبال ایمانهاى ضعیفند تا در آنها نفوذ کنند.)
3- گاهی ممکن است علما، مربیان و مصلحان، مورد تماسهای مشکوک برای القاى خط انحرافی قرار گیرند که باید هشیار باشند و در مسیر خواسته هاى دشمن قرار نگیرند و به خدا پناه ببرند. «اذا مسّهم... تذکّروا»
4- یاد خدا، به انسان بصیرت میدهد و او را از وسوسه ها نگاه میدارد. «تذکّروا، مبصرون»
5 - متّقی، به خدا توجّه کرده و شیطان شناس و آگاه است. «اتّقوا... تذکّروا»
6- گناهکاران و گرفتاران شیطان، کو رند و نجات یافت گان از دامهای ابلیس، بینایند. «مبصرون»
7- اگر جامعه از نظر اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، پاک و متّقی باشد، رفت و آمدها تماسها با شیطان صفتان در آنها کارساز نخواهد بود. «تذکّروا، مبصرون»
8 - اگر تقوا و تذکّر نباشد، شیطانهای با انسان برادر می شوند و تماس آنها، آسان و مؤثر میگردد و انسان را به عمق گمراهی میکشانند. «اخوانهم یمدّونهم فى الغىّ»
9- راه انحراف، نهایت و حدّ ندارد. «یمدّونهم فى الغىّ»
10- خداوند، صالحان متّقی را تحت ولایت قرار میدهد، چنانکه در آیات قبل خواندیم، «انّ ولىّ اللّه... و هو یتولّى الصالحین» ولی بى تقوایان، گرفتار اُخوّت شیطانی مى شوند. «اخوانهم یمدّونهم فى الغىّ»
11- شیطان ها، پس از به گمراهی کشاندن انسانهایی که برادر آنها شده اند، دست بردار نیستند و همچنان آنان را در منجلاب گمراهی فرو میبرند. «فى الغىّ لایقصرون»
12- شیطان صفتان، در مسیر انحراف به کسی رحم نمیکنند و از هیچ کس دست برنمیدارند. «لا یقصرون»