نهج البلاغه علی مشاوری آگاه و امین

                علی مشاوری آگاه و امین

        مشاور خلفا، بخصوص عمر، بود

قرآن، راهنمای انسانها، در وصف مومنان پر تلاش که پیوسته آماده‌ی پذیرش فرمان پروردگار خود هستند و در بر پای داشتن نماز می‌کوشند و از بخشش و جهاد مال و جان دریغ نمی‌ورزند، می‌فرماید: «و امرهم شوری بینهم» [25]: کار خودشان در میان آنان با تبادل نظر و مشورت و رایزنی انجام می‌گیرد. و خدای متعال به پیامبرش، با همه‌ی عظمت و آگاهی می‌فرماید: «و شاورهم فی الامر» [26]: در امر (این جهانی که به مردم ارتباط دارد) با آنان رایزنی کن. 

 
نظر دیگران را خواستن و بر رای و اندیشه‌ی خود افزودن، شکل دادن به اندیشه‌ی مشاور، به رشد و کمال رسانیدن نیروهای درونی او و افزودن بر نظر و اندیشه‌ی خویش است و سرانجام آفریده شدن اندیشه‌ای نو به سود مجتمع و مردم می‌باشد. و امیرالمومنین علی علیه‌السلام می‌گوید: «من استبد برایه هلک» [27].
هرکس در اظهار نظر خودکامگی و استبداد پیشه کرد هلاک شد.
بیگمان افرادی که تنها به نظر و اندیشه‌ی خود متکی هستند و جز نظر خود را درست نمی‌دانند، بر اثر این خودخواهی و خودکامگی هلاک می‌شوند و چه بسا دیگران را هم به هلاکت بیندازند و به سقوط و نابودی بکشانند. و نیز می‌فرماید: «و من شاور الرجال شارکها فی عقولها» [28].
هرکس با دیگران به رایزنی و تبادل نظر پرداخت در خردهایشان شریک شده است.
هر انسانی با داشتن خرد و اندیشه‌ای می‌تواند رای و نظر ویژه‌ای داشته باشد که دستاورد تجربه‌ها، دانشها و آزمایشهای او است و چون کسی از او نظر خواست و با او مشورت کرد این دستاورد را در اختیارش می‌گذارد و او را در خرد و اندیشه‌ی خود شریک می‌کند و سرانجام رشد و کمالی نو در مجتمع به وجود می‌آید.
علی (ع) با برخورداری از علمی فراوان و بصیرتی سرشار و قلبی پر گنجایش و زبانی گویا، در تمام بیست و پنج سال خلافت پس از پیغمبر اکرم، مشاور خلفا، بخصوص عمر، بود و آنان را در مشکلترین معضلات و تیره‌ترین مبهمات یاری و راهنمایی می‌کرد، بطوری که عمر بارها می‌گفت: «اعوذ بالله من معضله لیس فیها ابوالحسن» [29].
خدا کند هیچ مشکلی برای من پیش نیاید در هنگامی که ابوالحسن حضور ندارد.
به هنگام تقسیم زیورهای کعبه، برای رفتن به روم و تحویل گرفتن شهر بیت‌المقدس از مسیحیان، برای رفتن به جنگ ایرانیان به عنوان فرمانده سپاه، به هنگام تقسیم زمینهای متصرفی ایرانیان میان سربازان مسلمان و در موارد متعدد دیگر عمر با علی (ع) مشورت کرد و نظر او را به تنهایی، یا همراه با دیگران خواست،علی (ع) نظر داد و طبق آن عمل گردید.
انسان موجودی است محدود که به همه‌ی آگاهیها و زمانها و امور احاطه ندارد و نمی‌تواند تمام جنبه‌های مسائل را به تنهایی دریابد و لذا با مشورت کردن، دیگران را به یاری و پشتیبانی فرا می‌خواند و بر آگاهی خود می‌افزاید، چنانکه امام می‌فرماید: «و لا ظهیر کالمشاوره» [30].
هیچ پشتیبانی و یاوری مانند رایزنی با دیگران نیست.
«و لا مظاهره اوثق من المشاوره» [31].
و هیچ به یاری یکدیگر شتافتنی استوارتر از رایزنی با یکدیگر نیست.
در این راه پر پیچ و خم که فراز و نشیبهایش رهرو تازه به راه افتاده را به خستگی می‌کشاند و بیراهه روی خود کامه را از پا می‌اندازد، راهنمایی آشنا به راه بایسته است و چراغی روشنگر شایسته و امیرالمومنین در این باره می‌گوید: «و الاستشاره عین الهدایه» [32].
درخواست رایزنی کردن چشم و چراغ راهنمایی است.
زیرا هیچ رهروی بی‌چشم و چراغ نمی‌تواند از ناهمواریها و تیرگیهای راه بگذرد و بدون لغزیدن و پرت شدن در بیغوله‌ها و پرتگاهها خود را به هدف و مقصد رساند.
امیرالمومنین پیوسته به آگاه ساختن مردم و آشنا کردن آنان به حقوق طبیعی و اجتماعی‌شان کمر همت بسته بود. در روزهای جنگ صفین، امام از فرصت ماه‌های حرام سود جسته به آموزش حقوق اجتماعی آنان و حقوق متقابل مردم و زمامدار ایستاد. در میان سخن شخصی به ستایش امام پرداخت. امام سخت برآشفت و به سرزنش کسانی که چنین با وی سخن می‌گویند ادامه داد و در پایان فرمود: «فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره، و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره، و لا تخالطونی بالمصانعه، و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی، و لا التماس اعظام لنفسی، فانه من استثقل الحق ان یقال له العدل ان یعرض علیه، کان العمل بهما اثقل علیه، فلا تکفوا عن مقاله بحق، او مشوره بعدل.» [33].
پس آن‌گونه سخنانی که با گردنکشان خودکامه می‌گویند با من نگویید، و چنان که در نزد خودخواهان تندخو محافظه‌کاری می‌کنند با من محافظه کاری نکنید، و با ظاهرسازی معاشرت نداشته باشید، و درباره‌ی من گمان نبرید که اگر سخن حقی به من گفته شد، آن را سنگین احساس کنم، و نه این که بپندارید که من خواستار بزرگداشت خود از سوی شما هستم، زیرا اگر حقی که به کسی گفته شود یا سخنی دادگرانه به وی نموده شود بر او گران آید، عمل کردن بر پایه‌ی حق و عدل بر او گرانتر باشد. لذا از سخن‌گفتن به حق یا دادن نظر مشورتی و رایزنی به عدل خودداری نورزید.
بنابراین، شورا یک اصل اسلامی است و در همه‌ی شوون زندگی اجتماعی ضروریست، چنان که پیامبر گرامی به فرمان خدای متعال با مردم به رایزنی در کارشان می‌پردازد و جانشینان پیامبر در اداره‌ی مردم و کشور، خود را نیازمند نظرهای پربینش و بسیار ژرف امام به حق می‌دانند و آن حضرت هم، با وجود اینکه از حق خود بی‌بهره است، لیکن برای جلوگیری از انحراف و به اجرا در آمدن اسلام و احکام آن، از دادن نظر مشورتی خودداری نمی‌کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.